نگاهي به كتاب «اينك انسان» اثر فردريش ويلهم نيچه

شكست سكوت

 


حمیدرضا امیدی سرور
جهان پس از فرويد، نيچه و ماركس ديگر آن جهان پيشين نبود.
تأثيرگذاري شديد آرا و نظريات اين 3 نفر باتوجه به كيفيت فراگير و پويايي كه داشتند، افق‌هاي مختلفي را در نور ديدند، مرزبندي حوزه‌ها را پس زدند و آنها را دگرگون ساختند. از اين پس رد آنها را در هر كجا و به نوعي مي‌شد رديابي كرد. اين تاثيرگذاري الزاماً مثبت و سازنده نبود، چرا كه بهره‌مندي از آنها همواره با نيت‌هاي انسان درست همراه نبود...
ادامه نوشته

فلسفه غرب(2): نگاهی به زندگی و آراء «مارتین هایدگر»

«مارتين هايدگر»؛ فیلسوف یا فاشیست؟


حميدرضا اميديسرور

 «هایدگر یک فیلسوف کبیر، نازی و منافق اروپایی قرن بیست بود، یعنی مغزی بزرگ ولی آدمی بیشخصیت!» اين را ريچارد رورتي گفته است، فيلسوف پراگماتيست امريكايي، از اين اظهار نظرها درباره هايدگر در طول سالهاي حيات و يا پس از مرگش بسيار فراوان است. يكي او را چون فاوست خوانده كه يك دستش به سوی شيطان و دست ديگرش به سوی خداست. ديگري او را در مرگ هوسرل مقصر ميداند و آن یکی عقیده دارد بهدليل كارهاي شرمآوري كه هايدگر در زندگي بدان دست زده، نبايد حتي نام او را بر زبان آورد! اما با اين حال همه هم متفقالقول او را يكي از بزرگترين متفكران طول تاريخ ميدانند. در طول تاريخ كمتر فيلسوفي تا اين اندازه تحتالشعاع مسايل حاشيهاي زندگي‎اش (خارج از حوزه فلسفه)، قرار گرفته و از اين بابت هم انگ بدنامي را بر پيشاني خود تحمل کرده است و در نهایت به‎دلیل رفتار سیاسی‎اش فحش و فضيحت نوش‎جان کرده به‎دلیل عمق و وسعت اندیشه‎اش ستايش نثارش شده باشد.
ادامه نوشته

فلسفه غرب(1): نگاهي به زندگي «سورن كيركه‎گور»

«كيركه گور»؛ فيلسوف عاشق

حميدرضا اميدي  سرور

شايد كيركه‎گوردستگاه فلسفي منظم و عظيمي نداشته باشد، آنگونه كه فيلسوفاني امثال كانت يا هگل از فلسفه خود بنايي عظيم ساختند كه براي هر پرسش يا مسئله فلسفي جوابي داشته باشد، شايد حتي در آراي او به مواردي بر بخوريم كه متضمن نظراتي متناقض باشند و شايد حتي او به معناي رسمي‎اش فيلسوف هم نبوده باشد، اما اينها چيزي از اهميت او نمي‎كاهد؛ او سالكي شوريده و سودايي بود كه جذبه‎اي فراوان به ايمان مسيحي و اندوه زندگي يافته بود و تجربه رابطه با خدا را با تجربيات  عاشقانه خود در آميخته و  صورتي شورانگيز بدان مي‎بخشد.

ادامه نوشته